استعاره چیست؟؟؟
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن و عاریت خواستن است امّا در اصطلاح استعاره نوعی تشبیه است که درآن یکی از طرفین تشبیه ( مشبه یا مشبه به ) را ذکر و طرف دیگر را اراده کرده باشند .
نکته : اصل استعاره بر تشبیه استوار است و به دلیل اینکه در استعاره فقط یک رکن از تشبیه ذکر می شـود و خواننده را به تلاش ذهنی بیشتری وا می دارد ، لذا استعاره از تشبیه رساتر ، زیباتر و خیال انگیز تر است .
انواع استعاره : با توجه به اینکه در استعاره یکی از طرفین تشبیه ذکر می شود ، آن را بر دو نوع تقسیم کرده اند . 1- استعاره ی مصرحه 2- استعاره ی مکنیه
استعاره ی مصرحه ( آشکار ) : آن است که « مشبه به » ذکر و « مشبه » حذف گردد . ( در واقع مشبه به جانشین مشبه می شود . )
مثال 1 : ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت
توضیح : « آفتاب خوبان » استعاره برای معشوق است . ( آفتاب خوبان « مشبه به » که ذکر شده و معشوق « مشبه » حذف شده است . )
مثال 2 : صدف وار گوهر شناسان را دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
توضیح : « لؤلؤ » استعاره از سخنان با ارزش است . ( لؤلؤ « مشبه به » ذکر شده و سخنان با ارزش « مشبه » که حذف شده است . )
استعاره مکنیه : آن است که « مشبه » به همراه یکی از لوازم و ویژگی « مشبه به » ذکر گردد و خود « مشبه به » حذف شود .
نکته 1 : گاهی لوازم یا ویژگی « مشبه به » در جمله به « مشبه » نسبت داده می شود .
مثال : مرگ چنگال خود را به خون فلانی رنگین کرد .
توضیح : « مرگ » را به « گرگی » تشبیه کرده است که چنگال داشته باشد اما خود « گرگ » را نیاورد و « چنگال » که یکی از لوازم و ویژگی گرگ است به آن ( مرگ ) نسبت داده است .
نکته2 : گاهی لوازم یا ویژگی « مشبه به » در جمله به « مشبه » اضافه مـی شود که در ایـن صـورت « اضافه ی استعاری » است .
مثال 1 : سر نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره از آن چکید و نامش دل شد
توضیح : « روح » را به بدنی تشبیه کرده که « رگ » داشته باشد و « رگ » را که یکی از ویژگی های « مشبه به »است به « روح » اضافه کرده است .
مثال 2 : مردی صفای صحبت آیینه دیده از روزن شب شوکت دیرینه دیده
اضافه استعاری
توضیح : « شب » را به اطاقی تشبیه کرده که « روزن یا پنجره » داشته باشد و « روزن » را که یکی از ویژگیهای « مشبه به » بود به « شب » اضافه کرده است .
نکته : جمله ای که در آن آرایه استعاره به کار رفته ادبی تر است ، نسبت به جمله ای که دارای آرایه تشبیه است .
نکته : در اضافه ی استعاری « مضاف » در معنی حقیقی خود بکار نمی رود و ما « مضاف الیه » را به چیزی تشبیه می کنیم که دارای جزء یا اندامی است ولی چنین جزء و اندام که « مضاف » است برای « مضاف الیه » یک واقعیت نیست بلکه یک تصور و فرض است .
مثال : دست روزگار ــــــــــ دست برای روزگار یک تصور و فرض است .
روزن شب ـــــــــــــ روزن یا پنجره ای برای شب یک تصور است و وافعیت ندارد .
نکته ی مهم : در استعاره مکنیه چنانچه مشبه به ، انسان باشد ، به آن « تشخیص » گویند .
استعاره مکنیه مشبهی است که به همراه یکی از اجزا یا ویژگیهای مشبهٌ به می آید.
به 2 صورت است:
1)اضافی
2)اسنادی
- استعاره مکنیه ای که از اضافه شدن چیزی به مشبه به دست می آید را «اضافه استعاری» می گویند.
- استعاره مکنیه ای که که مشبهٌ به آن «انسان» می باشد را«تشخیص» یا «انسان انگاری» گویند
چند مثال:
1- در شعرهای زیر، استعاره های مکنیه را بیابید و در هراستعاره، مشبه، مشبهٌ به و وجه شبه را تعیین کنید؟
- کسی چو حافظ نگشود از رخ اندیشه نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند
استعاره مکنیه (تشخیص) استعاره مکنیه (تشخیص)
«حافظ»
1- مشبه: اندیشه/ مشبهٌ به: انسانی که بر رخ نقاب دارد. / وجه
شبه: آشکار کردن چهره و اندیشه با برداشتن نقاب
2- مشبه: سخن / مشبهٌ به: انسانی که سر و زلف دارد. / وجه
شبه: جدا کردن زلف یا شانه و نوشتن با قلم.
- هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید در رهگذر باد نگهبان لاله بود
استعاره مکنیه استعاره مکنیه (هر دو تشخیص هم هستند)
«حافظ»
1- مشبه: مهر / مشبهٌ به: انسانی که محبت نمی کارد. / وجه شبه: محصول و نتیجه عمل نیک
2- مشبه: خوبی / مشبهٌ به: انسانی که از خوبی گلی نمی چیند. / وجه شبه: نتیجه خوبی که با چیدن گل از بوته شباهت دارد.
- ای ابر بهمنی نه به چشم من اندری تن ز تن زَ مانَکی و بیاسای و کم گِری
استعاره مکنیه (تشخیص) «فرخی»
مشبه: ابر بهمنی / مشبهٌ به: انسانی که بسیار گریه میکند / وجه شبه: باریدن ابر و گریه انسان.
- فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
استعاره مکنیه (اضافه استعاری) «حافظ»
مشبه: حقیقت / مشبهٌ به: پیشگاه / وجه شبه: آستانه و درگاه خانه که آشکار است.
2- در شعرها و جمله های زیر، استعاره های مکنیه را بیابید و معین کنید که کدام یک تشخیص است؟
- آسمان تعطیل است
بادها بیکارند
(تشخیص)
(همگی استعاره مکنیه اند) ابرها خشک و خسیس
(تشخیص)
هق هق گریه خود را خورند.
(تشخیص)
«قیصر امین پور»
- شب ایستاده است / خیره نگاه او / بر چارچوب پنجره من
استعاره مکنیه (تشخیص) استعاره مکنیه (تشخیص) «سپهری»
- بخز در لاکت ای حیوان که سرما
نهانی دستش اندر دست مرگ است
نسبت دادن دست به سرما ---- استعاره مکنیه و تشخیص
دست مرگ: استعاره مکنیه اضافی و تشخیص هم هست.
(یعنی مرگ به انسانی تشبیه شده که دست دارد.)
مبادا پوزه ات بیرون بماند
که بیرون برف و باران و تگرگ است
«اخوان ثالث»
- در آفاق گشاده است ولیکن بسته است از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر
استعاره مکنیه (از نوع اضافه) (استعاره مکنیه (اضافی) «سعدی»
پای دل : اتشخیص نیز می باشد
- گــــل بخندیــــد و باغ شــــــد پـــــدرام ای خوشا این جهان بدین هنگام
استعاره مکنیه (تشخیص) استعاره مکنیه (تشخیص) «فرخی»
خندیدن و شادی کردن ----- هر دو از لوازم انسان است.
3- استعاراتی که در اشعار زیر به کار رفته اند، مصرحه اند یا مکنیه؟
- آینه ات دانی چرا غمّاز نیست چون که زنـــــگار از رُخَــــش ممتاز نیست
استعاره مصرحه از دل استعاره مصرحه از کدورت/ استعاره مکنیه (تشخیص)
رخ به آینه نسبت داده شده
«مولوی»
- گر چه من خود ز عدم دل خوش و خندان زادم
عشق آموخت مرا شکل دگر خندیدن
استعاره مکنیه (از نوع تشخیص) «مولوی»
- ملکا، مها، نگارا، صنما، بتا، بهارا متحریم، ندانم که تو خود چه نام داری
همگی استعاره مصرحه از محبوب «سعدی»
- خواهم شدن به مکیده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود
استعاره مکنیه – غم به انسانی که دست دارد تشبیه شده (تشخیص) اضافه استعاری نیز هست.
«حافظ»
- ای بخارا، شاد باش و دیر زی میر زی تو شادمان آید همی
استعاره مکنیه (تشخیص) «رودکی»
مورد خطاب قرار دادن و نسبت دادن شادی و عمر طولانی داشتن از ویژگیهای انسان که به بخارا نسبت داده شده، می باشد.
4- استعاره های زیر را به تشبیه تبدیل کنید و پایه های تشبیه را نام ببرید؟
- جاده نفس نفس می زد. (سپهری)
تشبیه: جاده همچون مرکبی که راه طولانی پیموده باشد خسته و نفس زنان در دل صحرا پیش می رفت.
مشبه: جاده / مشبهٌ به: مرکبی که راه طولانی پیموده باشد. / ادات تشبیه: همچون / وجه شبه: خستگی و گرما
- ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم با پادشه بگوی که روزی مقدر است
«حافظ»
تشبیه: فقری که همراه با قناعت باشد همانند انسانی آبرومند است.
مشبه: فقر و قناعت / مشبهٌ به: انسان آبرومند / ادات تشبیه: همانند / وجه شبه: بی ارزش نبودن فقر با قناعت و انسان آبرومند.
- ۹۵/۰۹/۲۹